سه شنبه ٢٨ فروردين ١٤٠٣ - 
1 2
 
صفحه اصلي >  طرح حلقه های صالحین >  رشد در شجره طيبه صالحين 
 
 

رشد در شجره طيبه صالحين به چه معناست؟

هر چند تا کنون در تعريف مراحل سه گانه اجراي فرايند صالحين، مرحله رشد را، مرحله اصلي در بين مراحل جذب و تثبيت و رشد دانستيم، اما به دليل آنکه مفهوم مرحله رشد در روانشناسي تربيتي براي مقاطع زماني کوتاه مدت به کار مي رود و رشد انسان در جريان صالحين، در واقع در طول پروسه ي حيات او و در دراز مدت صورت مي پذيرد، از اين پس، براي شناسايي مفهوم رشد در اين اساس، با گذشت مراحل جذب و تثبيت که نهايتا يکسال و اندي زمان مي برد متربي تا رسيدن به مرحله مربي گري و تا هر وقت که در مسجد حضور مي يابد در واقع در حال گذراندن دوره ي رشد است.

البته بايد توجه داشته باشيم که اين برداشت، بر اساس نظريه اي است که براي رشد و تعالي انسان حد يقفي قائل نيست و اثبات مي کند که انسان مي تواند حتي به مرتبه اي برسد که به قول شاعر:

تا به جايي رسد که مي نرسد
پاي اوهام و پايه افکار

به عقيده روانشناسان علوم تربيتي؛ رشد داراي انواع و جنبه هاي متفاوتي است که شناخت هر يک از اين جنبه ها و کيفيت خاص آن، بطور قطع و يقين مربيان و سرگروه هاي صالحين را در رسيدن به اهداف رشد در گروه کمک خواهد کرد.

به هر حال در وهله نخست، وقتي از رشد صحبت به ميان مي آيد معمولا دو نوع آن مورد بررسي قرار مي گيرد: يکي رشد طبيعي و ديگري رشد محيطي.

رشد طبيعي و رشد محيطي

رشد طبيعي يا نضج، با رشد جسمي و عصبي (بيولوژيک) کودک و نوجوان سر و کار دارد که معمولا به يادگيري و تجربه بستگي ندارد اما بر خلاف رشد طبيعي، رشد محيطي معمولا در اثر تجربه و يادگيري در محيط پيرامون صورت مي پذيرد.

رشد رواني

البته در اين ميان، روانشناسان تربيتي همچنين از رشد اصطلاحا با عنوان «رشد رواني» ياد مي کنند که اين تعبير، براي بکارگيري در سير تربيتي صالحين مناسب تر مي باشد. در رشد رواني معمولا به جنبه ها و ابعاد مختلف رشد انسان، بخصوص رشد عقلاني يا ذهني، عاطفي يا هيجاني، اجتماعي و اخلاقي توجه مي شود.

هدف نهايي در جريان شجره طيبه صالحين

چنين به نظر مي رسد که اگر منظور از رشد را در جريان صالحين، همان رشد رواني بگيريم پس بر اين اساس؛ دستيابي به چهار سطح متفاوت از رشد، يعني همان سطوح عقلاني، عاطفي، اجتماعي و اخلاقي هدف نهايي ما در جريان صالحين است که تلاش براي رسيدن به آن درست بمثابه تلاش براي تربيت انسان هاست.

در مفردات راغب اصفهاني، لغات «رَشد» و «رُشد» هر دو به معناي هدايت و رستگاري و در نقطه مقابل واژه «غي» به معناي ضلالت و گمراهي به کار رفته اند. چنانچه قرآن کريم در اين زمينه مي فرمايد:

«لا اکراه في الدين قد تبين الرشد من الغي»(سوره بقره/256)
«کار دين با اجبار نيست (بلکه) راه هدايت و ضلالت بر همه کس روشن گرديده است.»

اما به هر حال، از آنجا که در آيه شريفه «و لقد اتينا ابراهيم رشده من قبل» در استعمال کلمه رشد، رشد طبيعي حضرت ابراهيم مد نظر قرار گرفته لذا راغب در مفردات، رشد را مربوط به امور دنيوي و اخروي هر دو بر شمرده ولي «رَشَد» را صرفا مختص امور اخروي مي داند. قرآن کريم نيز در اين باره توصيه مي کند که نزول رحمت الهي و زمينه سازي براي رشد را همواره از درگاه ايزد منان طلب نماييد، آنجا که مي فرمايد:

«ربنا اتنا من لدنک رحمه و هيي لنا من امرنا رَشَدا»(سوره کهف/10)
«پروردگارا ما را از نزد خويش رحمتي عطا فرما و براي ما در کارمان رشد و تعالي مهيا ساز.»

در هر صورت و در اين مجال، لازم به يادآوري است کهدر جريان پياده سازي سير تربيتي صالحين در مسجد، مراد از رشد، همان هدايت و سعادت و کمال و تعالي معنوي افراد مي باشد که در بخش هاي ديگر سايت به تفصيل بدان خواهيم پرداخت.

مراحل رشد از منظر اسلام

آدمي از آن زمان که پا به عرصه حيات مي گذارد تا هنگامي که به درجه کمال برسد همواره مراحل متوالي و بهم پيوسته اي از رشد را پشت سر مي گذراد که مي توان آنها را به منزله ي فصل هايي از تاريخ حيات او قلمداد کرد. مراحل اين رشد؛ گرچه به ظاهر متوالي، مستمر و يکنواخت به نظر مي رسد ولي در حقيقت، هر مرحله از مرحله ي ديگر متفاوت است و در هر يک از اين مراحل، انسان داراي ساختمان رواني خاصي مي گردد که در رفتار او متبلور است. بنابراين، تربيت در صورتي صحيح و ثمر بخش خواهد بود که بر اساس مراحل رشد صورت پذيرد.

هر چند مراحل رشد از ديدگاه انديشمندان علوم تربيتي؛ نوعا چهار، پنج يا شش مرحله مي باشد؛ اما از منظر اسلام، رشد سه مرحله هفت ساله دارد که تا بيست و يک سالگي به نقطه اوج مي رسد.

در وسايل الشيعه؛ روايتي از امام صادق عليه السلام، نقل شده که مي فرمايند: پسر بچه هفت سال بازي مي کند، و هفت سال قرآن (يا خواندن و يا نوشتن) مي آموزد و ادب مي آموزد، و سپس هفت سال او را ملازم و همراهت ساز؛ اگر به راه آمد رستگار گرديد (چه بهتر) و گرنه در او خيري نيست.

همچنين، در روايت ارزشمند ديگري از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله، در اين باره آمده است که :

«فرزند هفت سال آقا و سرور است، هفت سال بنده است و هفت سال وزير.اگر در بيست و يک سالگي از اخلاق او راضي بودي که بسيار خوب و مطلوب است وگرنه او را واگذار که در پيشگاه خداي متعال معذوري.»(وسايل الشيعه/ج15/ص 195)

همانطور که مشاهده شد در اين دو روايت شريف و ارزشمند؛ تربيت انسان از تولد تا بيست و يک سالگي، در سه مرحله گنجانده شده و براي هر سه مرحله، مدت زمان يکسان، يعني هفت سال در نظر گرفته شده است که عبارتند از:

1) مرحله اول :مرحله بازي و سيادت، از تولد تا هفت سالگي

2) مرحله دوم :مرحله آموختن قرآن، خواندن و نوشتن و ادب آموزي از هفت سالگي تا چهارده سالگي

3) مرحله سوم :مرحله وزارت و مشارکت در امور و آموختن حقوق و احکام از چهارده سالگي تا بيست و يک سالگي

بر اين اساس و مطابق با آموزه هاي تربيتي ديني، پرواضح است که مربي صالحين بيشتر با مرحله دوم و سوم رشد از ديدگاه اسلام، يا همان مراحل تعليم و تربيت و نيز مرحله عمل و مشاوره سر و کار دارد، پس بنابراين، هر چند در حلقه هاي تربيتي صالحين، مي توان رده هاي سني از هفت تا هفتاد سال را پوشش داد اما در اين ميان، عمده ترين وظيفه مربي و سرگروه صالحين، تلاش براي رشد و تعالي افراد، در همان محدوده ي سني هفت تا بيست و يک سال مي باشد.

راه رسيدن به رشد و تعالي در اسلام

هر چند تربيت انسان کامل، يکي از اهداف نهايي طي مسير رشد در جريان صالحين است اما از آنجا که توان مربي گري افراد مختلف با يکديگر متفاوت است و نيز ظرفيف مخاطبان يا همان اعضاي حلقه هاي تربيتي حتما با هم تفاوت دارد، پس دستيابي به اين هدف؛ يعني تربيت انسان کامل، از همان ابتدا، مد نظر قرار نمي گيرد. ولي در عين حال، دانستن اين نکته همواره ضرورت دارد که در شريعت آسماني اسلام، نقطه پاياني طي مسير رشد، رسيدن به مرتبه کمال انساني است.

استاد شهيد مرتضي مطهري؛ انسان کامل را، انسان نمونه، انسان والا و انسان اعلا مي داند و در معرفي انسان کامل مي گويد: انسان کامل کسي است که در همه ارزش هاي انساني، هماهنگ با هم و در حد اعلا رشد کرده باشد.

استاد شهيد، به بهانه همين بحث؛ از رشد کاريکاتوري سخن به ميان آورده و افرادي را که تنها يک بعد از ابعاد انساني شان رشد کرده باشد و يا تنها به يکي از صفات شايسته اخلاقي آراسته شده باشد صاحبان چنين رشدي مي داند.

همچنين در کتاب انسان کامل؛ استاد مطهري، به موضوع جزر و مد صفات اخلاقي در جامعه نيز اشاره شده و اين مطلب در واقع جزء موانع اصلي رسيدن به کمال در انسان معرفي شده است. همچنين شهيد مطهري در ادامه راه مقابله با اين مشکل را رساندن افراد به مرزهاي تعادل در اخلاق بر مي شمرد.

حال به جهت اهميت اين موضوع، در اين بخش ابتدا به بررسي راه هاي رسيدن به کمال از منظر شريعت آسماني اسلام مي پردازيم و سپس رشد مطلوب ويژه اعضاء در حلقه هاي تربيتي صالحين را با يکديگر به اجمال مورد بحث و بررسي قرار خواهيم داد.

همانگونه که قبلا گفتيم قرآن کريم؛ رشد را در نقطه مقابل «غي» به معناي ضلالت و گمراهي به کار برده است، آنجا که مي فرمايد:

«قد تبين الرشد من الغي»

و به ديگر سخن آنکه از منظر اسلام، طي مسير هدايت و راهيابي به مرتبه والاي رستگاري و سعادت، در واقع هدف اصلي سپري کردن دوره رشد در حلقه هاي تربيتي صالحين است.

وظيفه اصلي سرگروه شجره طيبه صالحين

هدايت؛ يعني نشان دادن راهي که به هدف انسان منتهي شود و ضلالت؛ يعني عدول از صراط مستقيم.

بر اين اساس، مربي صالحين موظف است تلاش نمايد تا خودش و اعضاي گروهش را همواره در صراط مستقيم نگه دارد. قرآن کريم؛ حاصل مجاهدت در راه حق را، شناخت راههاي رسيدن به خدا مي داند، چنانچه مي فرمايد:

«والذين جاهدوا فينا لنهدينهم اقتده»
«آنان کساني بودند که خدا خود آنان را هدايت کرد و تو نيز از راه آنان پيروي نما.»

حال بر اين اساس، اگر بپرسيد رسيدن به مرتبه اي که بتوان در آن تحت هدايت خداوند رحمان قرار گرفت چگونه است؟ در پاسخ به اين سئوال، باز هم يادآور مي شويم که تنها با مجاهدت در راه حق، رعايت تقواي الهي، تلاش براي اصلاح نفس و عمل به نسخه شفابخش قرآن مجيد مي توان شايسته هدايت پروردگار شد.

اصولا قرآن کريم، خودش يکي از عوامل اصلي رشد يا هدايت انسان هاست و از همين روست که مي فرمايد:

«ذلک الکتاب لا ريب فيه، هدي للمتقين»(سوره بقره/2)
«اين کتاب بي هيچ شکي هدايتگر پرهيزگاران است»

پس همانطور که پيشتر گفتيم در اين آيه ي شريفه، شرط بهره مندي از هدايت قرآن مجيد، رعايت تقوي الهي و پرهيزگاري و پاکي است و از آنجا که فاعل اين پرهيزگاري و پاکي همواره خود انسان است و انسان خود، عامل اصلي هدايت و ضلالت در زندگي خويش است.

پس درمطالب بعدي، به بيان برخي عوامل هدايت و ضلالت از منظر اسلام مي پردازيم تا بر اين اساس، مربي صالحين براي طي مسير رشد، تا حدودي با برخي موانع و راهکارهاي پيش رو آشنا گردد.

برخي عوامل ضلالت و گمراهي

مربي بايد شاخصه هاي تشخيص حق از باطل را به متربيان بازگو نمايد و نيز يادآور شود که هر کس در هر زمان، متناسب با اين شاخصه ها و در مسير حق گام بردارد، به ميزان نزديکي اش به حق و حقيقت؛ قابليت پيروي و تبعيت دارد و در غير اين صورت راهرو مسير باطل است و نمي تواند هدايت گر رشد و صلاح ديگران باشد.

برخي عوامل ضلالت و گمراهي

در زير به برخي از عوامل ضلالت و گمراهي از منظر قرآن مي پردازيم که انشاءالله راه گشاي سرگروه ها و مربيان براي اداره هر چه بهتر حلقه هاي طرح شجره طيبه صالحين باشد :

1) تبعيت از هواي نفس

قرآن کريم در اين باره مي فرمايد:

«افرايت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علي علم و ختم علي سمعه و قلبه و جعل علي بصره غشاوه»(سوره جاثيه/23)
«اي رسول ما مي نگري آن را که هواي نفسش را خداي خود قرار داد و خدا او را دانسته گمراه ساخته و مهر بر گوش و دل او نهاده و بر چشم وي پرده ظلمت کشيد.»

2) نسيان و غفلت از پروردگار عالميان

چنانچه قرآن کريم در اين باره فراموشي ياد خدا را يکي از عوامل اضلال و گمراهي بشر بر شمرده و مي فرمايد:

«و روزي که اين مشرکان را با معبوداني که بجاي خدا پرستيده اند به عرصه قيامت محشور گردانند آنگاه بدان معبود گويد آيا شما بندگان مرا از راه برديد؟ يا خود به راه ضلالت شتافتند؟»(سوره فرقان /17)

در ادامه و در آيه بعد مي فرمايد:

«... تو اين کافران را متمتع گردانيدي تا آنکه از فرط سرگرمي به دنياي پست، ذکر تو را فراموش کردند.»

همچنين در اين باره رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) نيز مرگ دلها را ناشي از فراموشي خدا مي داند و مي فرمايد:

«بذکرالله تحيي القلوب و بنسيانه موتها»(تنبيه الخواطر / ص 360)
« در سايه توجه به خدا دلها زنده مي شوند و در نتيجه فراموشي خدا مي ميرند.»

بر اين اساس، مربي صالحين بايد همواره تلاش کند تا بين متربيان و خدا پيوند برقرار کند و به اصطلاح آنان را با خدا آشتي دهد.

3) دوستي با افراد گمراه

قرآن کريم در اين زمينه مي فرمايد:

«روزي فرا خواهد رسيد که مردم ظالم پست دست حسرت به دندان گرفته و مي گويند اي کاش با رسول حق راه دوستي پيش مي گرفتيم»

و

«يا ويلتي ليتني لم اتخذ فلانا خليلا»(سوره فرقان /28)
«واي من، اي کاش فلاني را دوست خود نمي گرفتيم.»

4)پيروي از بزرگان جامعه

پيروي از بزرگان جامعه که مسير را اشتباه رفته اند نيز موجب خواهد شد که انسان خود، انتخاب راهش را بر عهده نگيرد و کورکورانه از ديگر افراد جامعه تبعيت کند. به تعبير قرآن:

«و قالوا ربنا انا اطعنا سادتنا و کبرائنا فاضلونا السبيلا»(سوره احزاب/67)
«روز قيامت برخي افراد که دچار عذاب مي شوند مي گويند خدايا ما از بزرگان پيروي کرديم و گمراه شديم.»

بنابراين مربي صالحين بايد سعي کند تا همواره افراد را با معيارهاي اساسي انتخاب درست آشنا کند و قواعد و ملاک هاي کلي تشخيص حق از باطل را به آنان بياموزد. بعنوان مثال، متربيان بايد بدانند که ملاک درست تشخيص حق از باطل، هرگز افراد و شخصيت ها نيستند و چه بسا ممکن است برخي افراد که سوابق درخشاني هم در گذشته انقلاب داشته اند اکنون راه را به خطا رفته و مسير درست را در پيش نگرفته باشند. پس بر اين اساس، تبعيت از آنان ما را به گمراهي بکشاند.

به ديگر سخن آنکه، مربي بايد شاخصه هاي تشخيص حق از باطل را به متربيان بازگو نمايد و نيز يادآور شود که هر کس در هر زمان، متناسب با اين شاخصه ها و در مسير حق گام بردارد، به ميزان نزديکي اش به حق و حقيقت؛ قابليت پيروي و تبعيت دارد و در غير اين صورت راهرو مسير باطل است و نمي تواند هدايت گر رشد و صلاح ديگران باشد.

عوامل رشد و هدايت

هر چند تربيت انسان کامل، يکي از اهداف نهايي طي مسير رشد در جريان صالحين است اما از آنجا که توان مربي گري افراد مختلف با يکديگر متفاوت است و نيز ظرفيف مخاطبان يا همان اعضاي حلقه هاي تربيتي حتما با هم تفاوت دارد، پس دستيابي به اين هدف؛ يعني تربيت انسان کامل، از همان ابتدا، مد نظر قرار نمي گيرد. ولي در عين حال، دانستن اين نکته همواره ضرورت دارد که در شريعت آسماني اسلام، نقطه پاياني طي مسير رشد، رسيدن به مرتبه کمال انساني است.

در زير به برخي از عوامل رشد و هدايت از منظر قرآن مي پردازيم. اميد است که راه گشاي مربيان و سرگروه هاي شجره طيبه صالحين قرار گيرد:

1- مجاهدت در راه حق

2- کسب تقواي الهي

3- آمادگي براي پذيرش حق و حقيقت

قرآن کريم در خصوص ضرورت پذيرش حق و حقيقت و نقش آن در راهيابي به مسير هدايت مي فرمايد:

«الذين يستمعون القول و يتبعون احسنه، اولئک الذين هداهم و اولئک هم اولوالالباب»(سوره زمر/ 18)
«کساني که سخن بشنوند و به نيکوتر آن عمل کنند، آنان را خدا به لطف خاص خود هدايت مي نمايد و آنان به حقيقت خردمندان عالمند.»

4- ايمان به خدا و هجرت و جهاد في سبيل الله

قرآن کريم در اين زمينه نيز مي فرمايد:

«والذين امنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون»(سوره توبه / 20)
«آنان که ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند، آنان را نزد خدا مقام بلندي است و ايشان رستگاران دو عالمند.»

در خاتمه اين بحث و به جهت اهميت موضوع، به بيان سه ويژگي رفتاري کساني که در گرداب ضلالت و تاريکي غرق شده اند و بر خلاف مسير رشد حرکت کرده اند، مي پردازيم:

الف- غفلت از آيات الهي و تفکر نکردن در عظمت هستي

ب- دلبستگي به ماديات و راضي شدن به زندگي دنيا

ج- نسيان و فراموشي آخرت و محاسبه روز جزا

رشد عقلاني، محور اول رشد در طرح صالحين

براي رسيدن به رشد عقلاني در شجره طيبه صالحين حتما بايد قدرت تفکر، تامل و تدبر اعضاي حلقه تربيتي شجره طيبه صالحين را با برنامه ريزي صحيح افزايش داد.

بر اين اساس در اين دوره، تقويت روحيه پژوهش و تحقيق در افراد و نيز تلاش براي برقراري انس و الفت متربيان طرح شجره طيبه صالحين با کتاب و مطالعه، از اهم وظايف مربي شجره طيبه صالحين در مسير ارتقاي سطح انديشه مخاطبان مي باشد.

راه هاي تعميق انديشه در حلقه ي شجره طيبه صالحين

يکي از راههاي تعميق انديشه و تامل ورزي و خردمندي در افراد مختلف، ايجاد فرصت تامل و تفکر براي آنها، در خلال برگزاري جلسات شجره طيبه صالحين استکه البته براي اين کار، مربي مي تواند مثلا بعد از طرح موضوع بحث، از متربيان بخواهد که دقايقي پيرامون اين موضوع فکر کنند و يا اينکه با طرح سئوال و ترغيب افراد به مشارکت در مباحث، قدرت تحليل و انديشه آنان را بالا ببرد.

بزرگي مي گفت:

«در آموزش به افراد؛ اگر چيزي را به کسي گفتي، يادش مي رود؛
اگر ياد دادي، شايد به خاطر آورد؛
اما اگر درگيرش کردي هرگز فراموش نمي کند.»

همچنين در اين زمينه، برگزاري مراسم بزرگداشت انديشمندان مسلمان در مسجد و محله و در مناسبتهاي خاص سال، تا حدي مي تواند عاملي موثر در ترغيب متربيان و اعضاي گروه، نسبت به پاسداشت عقل و انديشه باشد. بعنوان مثال، اگر در سال روز شهادت استاد مطهري (ره)، مجلس با شکوهي بر پا گردد و در آن افرادي صاحب نظر، پيرامون انديشه هاي استاد، سخنراني کنند، قطعا جوانان و نوجوانان، بطور ناخودآگاه مشتاق الگوپذيري از اين بزرگان خواهند شد. چنانکه اگر در اين جلسه، مثلا گفته شود که شهيد مطهري در بيان خاطراتش مي گويد:

«گاهي از فرط خستگي چشم هايم نمي ديد و گوش هايم نمي شنيد و پاهايم توان تحمل وزن بدنم را نداشت.»

و يا در مناسبت ديگري پس از زمينه سازي مناسب در جمع اعضاي حلقه تربيتي اين مطلب بازگو شود که علامه شهيد، محمد باقر صدر، در سن هجده سالگي، شبانه روزي شانزده ساعت مطالعه مي کرد، خود به خود اعضاي گروه به تفکر و انديشيدن و مطالعه و تلاش ترغيب و تشويق مي شوند.

در اين خصوص، يکي از مربيان خوش ذوق صالحين در يکي از مساجد مشهد مقدس مي گفت: ما با هدف ارتقاي فرهنگ مطالعه در افراد، روش «مطالعه باليني» و يا همان «کتاب درماني» را در حلقه هاي تربيتي صالحين اجرا کرده ايم.

در اين روش، متربيان سعي مي کنند خط به خط يک کتاب مفيد را بخوانند، مطالب مهمش را از بر کنند و سپس با راهنمايي يک مربي آگاه و با بصيرت، به حاشيه زدن آن کتاب، مرتبط با هر پاراگراف بپردازند تا به اين ترتيب بتدريج آن کتاب، براي آنها تبديل به يک نسخه شفابخش معنوي و يا يک دفترچه راهنماي معالجه باليني در مواقع نياز و ضرورت گردد.

رشد عاطفي، محور دوم رشد در طرح صالحين

جواني و نوجواني سن افزايش شدت هيجانات در افراد است و عواطف انساني در اين سن، اگر کنترل و هدايت نشود، گاه در دام جهت گيري هاي تند و افراطي گرفتار مي آيند و گاه نيز بي اثر و خنثي به خاموشي مي گرايند.
جوانان و نوجوانان، نيازمند برنامه ريزي دقيق براي رشد عاطفي هستند، رشدي که به آنان تعادل روحي و رواني ببخشد، خواهش ها و نيازهاي متضادشان را برآورده سازد و احساسات پاکشان را به سمت و سوي مناسبي هدايت کند. جواني، سن دلبستگي ها، سن افراط و تفريط ها و سن نواسانات شديد عاطفي از سکون و خمودي و سردي، تا طغيان و دگرگوني و انقلاب و انفجار است.

در جواني، عواطف و احساسات نيز همگي جوان و پويا و در کارند، پس بنابراين حتما لازم است که در جريان صالحين، همواره تلاش شود تا عواطف پر شور جوان و نوجوان؛ توسط مربي و سرگروه، با برنامه ريزي صحيح و مناسب کم کم به حد اعتدال برسد و بتوانيم در پايان اين مرحله، عواطف شخصي و خصوصي جوان را از مرحله ي «پست شدن» و «ادني ماندن» به مرتبه «عالي شدن» و «متعالي بودن» سوق دهيم و تلاش کنيم که مبادا لذت ها و سودهاي کم قيمت زندگي جوان و نوجوان، خداي ناکرده متوقفش کند و راه تحول و تعالي را به رويش ببندد.جوان قدرت عمل دارد تا با عمل خويش براي خود صفت و خوي بسازد و بنيان اعتقادي و شخصيت فکري خود را پايه ريزي کند. پس حال از آنجا که دينداري و رشد عواطف انساني در جوان و نوجوان، هميشه مرهون اصل «سعي و جهاد» است.

بر اي اساس، مربي صالحين بايد براي رساندن اعضاي گروه به رشد عاطفي مطلوب، همواره هدايت و رهبري جوانان و نوجوانان را در مسير «سعي و جهاد» بر عهده بگيرد، جهادي که در راه مبارزه با «نفي ها و نقص ها» طرح ريزي و پايه ريزي شود و سعي اي که در راه «رشد و تحول و تعالي» انسان است.

جوانان بيشترين گروندگان به راه حق

بهر حال، يادمان باشد که در تاريخ اديان آسماني و انبياي الهي، همواره مي شود که جوانان و نوجوانان، اولين و بيشترين گروندگان به راه حق و حقيقت بوده اند.

چنانچه در ايران اسلامي نيز جوانان مومن و انقلابي، که عواطف انساني ارزشمند و والايي دارند در تمامي عرصه ها، گره گشاي مشکلات بوده اند و مثل دوران دفاع مقدس که سراسر جبهه هاي حق عليه باطل، مملو از جوانان و نوجوانان پر شور و انقلابي بود، اکنون نيز در جبهه جهاد فرهنگي و مقابله با جنگ نرم دشمنان اين مرز و بوم، اکثر مخاطبان حلقه هاي تربيتي و دلسوزان جريان صالحين در کشور جوانان و نوجوانان مي باشند.

لزوم طراحي فرايند تربيتي خاص براي حلقه صالحين

در هر صورت، براي رساندن جوانان و نوجوانان به مرحله بلوغ عاطفي و رشد احساسي در حلقه هاي تربيتي صالحين، حتما لازم است که از همان ابتدا، بسته هاي تربيتي مشخصي تدوين گردد و مربي تلاش کند تا براي رساندن اعضاي گروه به مرحله نهايي رشد عاطفي، فرايند تربيتي خاصي را طراحي، تدوين و دنبال نمايد.

پرورش حس نوع دوستي در حلقه ي صالحين

به عنوان مثال، مربي مي تواند براي پرورش حس نوع دوستي در اعضاي گروه، موضوع بحث در يک جلسه حلقه تربيتي را اين شعر سعدي قرار دهد که مي گويد:

بني آدم اعضاي يکديگرند
که در آفرينش ز يک گوهرند

چو عضوي بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

سپس از متربيان بخواهد مظاهر نوع دوستي را در زندگي خود در چند پاراگراف نوشته و در جلسه بعد ارايه نمايند.

همچنين درآخرين مرحله اجراي اين فرايند تربيتي مي توان کمک هاي غير نقدي اهالي محل به مستمندان را، توسط اعضاي حلقه صالحين؛ در مناطق محروم شهر توزيع کرد و يا با اعضاي گروه به بازديد و سرکشي از محل نگهداري کودکان بي سرپرست، ايتام و يا معلولان رفت.

دوستي مي گفت: مربي يکي از مساجد موفق صالحين، با هدف رشد عاطفي اعضاي گروه و ترغيب آنان به صلح و دوستي و برادري و اخوت، دست به ابتکار عملي جالبي زده بود که مي تواند الگوي مناسبي براي ديگران نيز قرار گيرد و آن ابتکار جالب اين است که سه نفر از اعضاي حلقه صالحين، بصورت داوطلبانه و خود جوش، تيم «اصلاح ذات البين» پايگاه را تشکيل داده اند که کارشان تلاش براي رفع کدورت هاي احتمالي بين اعضا و آشتي دادن افرادي است که احيانا با يکديگر قهر کرده اند. اين افراد همچنين با فضاسازي تبليغاتي، انتشار بروشور و جزوه و ساير نشريات آموزشي از اين قبيل، تلاش مي کنند که فضاي اخوت و برادري و دوستي، همواره در گروه پايدار بماند. بعنوان مثال بر روي يک مقواي بزرگ؛ جملات ذيل را، به عنوان شعار هفته، مي نويسند و در معرض ديد اعضاي حلقه قرار مي دهند:

«انّما المومنون اخوه»
«همانا مومنان با يکديگر برادرند.»

بقول شاعر:

متحد جان هاي شيران خداست
جان گرگان و سگان از هم جداست

بهر حال در خاتمه اين بحث، علاوه بر اين مي توان از ساير مولفه هاي ديگر اثر گذار در زمينه رشد عاطفي، همچون تقويت روحيه فتوت و جوانمردي، زنده کردن حس حقيقت طلبي و حق جويي، ايثار و گذشت، ملاطفت و نرمي نيز براي رساندن اعضاي حلقه هاي تربيتي صالحين به مرحله نهايي رشد عاطفي ياري گرفت.

رشد اجتماعي، محور سوم رشد در طرح صالحين

برخي صاحبنظران معتقدند که اطلاق کلمه انسان، به اين موجود دو پا و مستوي القامه؛ در اصل به دليل نيازمندي اوليه او، به انس و الفت با سايرين است زيرا کلمه انسان از ماده انس و الفت گرفته شده است.
مشهورترين نظريه انديشمندان علوم اجتماعي در اين خصوص آن است که انسان موجودي مدني بالطبع است و به طور فطري و ذاتي خواهان حيات اجتماعي است. انسان در اجتماع زاده مي شود، در اجتماع رشد مي کند و به تعالي مي رسد، در اجتماع ادامه حيات مي دهد، باقي مي ماند و سرانجام در اجتماع از دنيا رخت بر مي بندد. انسان؛ در خلال زندگي اجتماعي توانمندي ها و استعدادهاي ويژه خود را کشف مي کند و به ظهور مي رساند و اصولا بسياري از توانايي هاي انسان در جمع هويدا مي شود و قابليت شکوفايي در انزوا را ندارد. استعداد و توانايي اي همچون رهبري و اداره گروه، مديريت کارگروهي، تعاون و همياري و ساير صفات و ويژگي هاي اجتماعي ديگر از اين قبيل.

در مباحث گذشته، مربوط به رشد عاطفي گفتيم که رساندن متربي به تعادل عاطفي و احساسي، همواره از اصلي ترين اهداف سير تربيتي صالحين در مرحله رشد است.در اين بخش هم به دليل اهميت موضوع، اين نکته را يادآور مي شويم که رسيدن به مرحله تعالي انساني در طول حيات هميشه نيازمند وجود عنصر تعادل و تعامل در کنار هم و به يک اندازه در زندگي تک تک افراد استو درست بر همين اساس است که گفته مي شود:

«از تعامل با تعادل به تعالي مي رسيم»

البته در اين ميان، پر واضح است که عنصر تعادل؛ مربوط به زندگي فردي افراد و رشد عاطفي آنهاست و عنصر تعامل نيز مربوط به زندگي اجتماعي ايشان و حضور آنان در جمع است.

بر اين اساس، براي رساندن متربيان به بلوغ و رشد اجتماعي در سير تربيتي صالحين، لازم است ابتدا، چهار اصل اساسي زندگي اجتماعي از منظر اسلام را در اين مجال با يکديگر مرور کنيم و پس از آن به بيان اهداف و راهکارهاي اساسي رشد اجتماعي، مختص اعضاي حلقه هاي تربيتي صالحين بپردازيم.

اصول زندگي اجتماعي در اسلام

1- احترام به انسان ها بر اساس فضايل اخلاقي و تقواي الهي

قرآن کريم، ملاک برتري انسان ها را تقوي و آراستگي به فضايل اخلاقي دانسته و مي فرمايد:

«يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا اکرمکم عندالله اتقيکم»
«اي مردم ما همه شما را از مرد و زن آفريديم و شما را بصورت اقوام و قبايل در آورديم تا يکديگر را بشناسيد. براستي که گرامي ترين افراد نزد خدا با تقواترين افراد است و خدا دانا و آگاه مي باشد.»

بر اين اساس، فرد در جريان صالحين حتما بايد به مرحله اي از رشد اجتماعي برسد که هرگز ملاک برتري افراد را در گروه، موقعيت اجتماعي، وضع طبقاتي، نژاد، مليت، جنس، مقام و ثروت آنان ندانسته و توجهش را تنها به انسانيت و تقوي و رعايت اصول اخلاقي و ايماني معطوف بدارد.

2-رعايت عدالت در مناسبات اجتماعي

قرآن کريم در اين زمينه مي فرمايد:

«يا ايها الذين امنوا کونوا قوامين لله شهدا بينکم بالقسط و لا يجرمنکم شنئان قوم علي ان لا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوي و اتقوالله ان الله خبير بما تعملون»
«اي کسانيکه ايمان آورده ايد در راه خدا پايدار باشيد و گواه عدالت باشيد. نبايد دشمني با گروهي شما را از عدالت باز بدارد، عدل را رعايت کنيد زيرا عدالت بر تقوا نزديکتر است، در برابر خدا تقوا را مراعات کنيد زيرا خداوند از آنچه شما انجام مي دهيد آگاه است.»

در اين آيه شريفه، دو ملاک مهم و اساسي براي رسيدن به رشد اجتماعي يادآور شده است:

اولآنکه رعايت عدالت به تقوا نزديکتر است

و دومآنکه نبايد دشمني با گروهي شما را از عدالت باز دارد

3-مسئول بودن در قبال مشکلات مسلمين

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايند:

«من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم»
«کسي که روزش را آغاز کند و در حل مشکلات مسلمانان اقدام ننمايد مسلمان نيست.»

4-اصل تعاون و همکاري و اصل مشاوره در حل و فصل امور

قرآن کريم در اين زمينه مي فرمايد:

«تعاونوا علي البر و التقوي»
«در امر نيک و تقوي با يکديگر همکاري نماييد.»

چنانچه در آيات مربوط به مشورت مي خوانيم:

«و شاورهم في الامر»
«در امور با مردم مشورت کن»

و نيز آمده است:

«و امرهم شوري بينهم»
«حل و فصل امور از طريق شوراي ميان آنها صورت مي پذيرد.»

اکنون و با استناد به چهار اصل اساسي زندگي اجتماعي در اسلام، به دليل ضرورت تحقق رشد اعضاي گروه در زمينه هاي اجتماعي، به بيان پنج هدف عمده رشد اجتماعي اعضاي حلقه هاي تربيتي صالحين مي پردازيم:

هدف اول:پرورش روحيه دفاع از قسط و عدالت در جامعه و پاسداري از ارزش ها و آرمان ها

هداف دوم:پرورش روحيه التزام عملي به قانون و رعايت حقوق ديگران

هدف سوم:پرورش روحيه ي مسئوليت پذيري، اهتمام به امور اجتماعي و مشارکت در فعاليت هاي ديني و اجتماعي

هدف چهارم:تقويت روحيه گذشت، فداکاري و ايثار در روابط جمعي و مقدم شمردن مصالح جمعي در جامعه بر منافع فردي

هدف پنجم:ايجاد روحيه محبت و دوستي و کمک به حق طلبان، عدالت خواهان، مظلومان و مستضعفان عالم و نيز انزجار و نفرت از مستکبران و ستمکاران و استثمار گران عالم مطابق با ارزش هاي اسلامي

برخي راهکارهاي رشد

براي ترغيب اعضاي حلقه هاي تربيتي صالحين به تعاون و همکاري و دگرياري انسانها، مي توان هر از گاهي مشارکت آنان را در امور خيريه و عام المنفعه شهر و ديارشان فراهم آوردو ايشان را بعنوان مثال در گروه هاي «تعاون و همياري»، و يا «ياري رساني به نيازمندان» و نيز «کمک به آسيب ديدگان» و «جشن نيکوکاري» و امثال آن، سازماندهي کرده و در مواقع لازم و ضروري بصورت نمادين، در برنامه هاي مرتبط با اين موضوع شرکت داد.

علاوه بر اين مربي صالحين مي تواند به منظور ارتقاء سطح تعاليم مثبت افراد با گروه و نيز توانمندسازي آنان در انجام فعاليت هاي جمعي، اجراي برخي برنامه هاي مذهبي و انقلابي اثرگذار همچون اعياد و وفيات، راه پيمايي روز قدس، مراسم بزرگداشت رحلت امام راحل (ره) و از اين قبيل را، به اعضاي حلقه هاي تربيتي صالحين بسپارد.

البته براي افزايش روحيه مشارکت جمعي و انجام کار گروهي مي توان اجراي برنامه هايي از قبيل؛ اردوهاي تفريحي فرهنگي، برگزاري مسابقات ورزشي، جُنگ شادي، نماز جماعت، دعا و اجراي ساير برنامه هايي از اين دست را به اعضاي حلقه هاي تربيتي صالحين و شرکت کنندگان در اردو محول کرد.

چنانچه در اين باره، يکي از مربيان حلقه هاي تربيتي صالحين مي گفت: با اعضاي گروه قرار گذاشته است که همه آنها پنج شنبه آخر هر ماه را روزه بگيرند و هزينه ناهار و تغذيه طول روزشان را به مستمندان کمک کنند.

رشد اخلاقي، محور چهارم رشد در طرح صالحين

به دليل آنکه اکثر ملاک ها و معيارهاي رشد افراد که تا اينجا بيان شد، قبلا نيز در مرحله تثبيت؛ توصيه و تاکيد شده بود، يادآوري اين نکته ضرورت دارد که در مرحله تثبيت، اعضاي حلقه تربيتي، تنها با ملاک ها و معيارهاي رشد، آشنايي اجمالي پيدا مي کنند و زمينه سازي لازم براي انجام اين دستورات در آنها صورت مي پذيرد، اما در اين مرحله، يعني در مرحله رشد؛ آنها به انجام دستورات مربوط به رشد و شکوفايي در زندگي انسان در طول حيات، ترغيب و تشويق مي شوند و با کمک مربي و سرگروه بتدريج راهکارهاي رشد و تعالي و ارتقاء و کمال را در گروه تمرين مي کنند.

بگونه اي که در دوره رشد، رفتار نيک در افراد، ابتدا بصورت عادت در مي آيد و سپس با تکرار و تمرين و با مرور زمان، به شکل ملکه رفتاري در ايشان در خواهد آمد.

به ديگر سخن آنکه، مرحله تثبيت، مرحله «اينگونه گشتن» بود، اما دوره رشد دوره «اينطور شدن» است و اصولا در مفهوم کلمه ي رشد به خودي خود ايصال به مطلوب و دستيابي به هدف نيز وجود دارد.

بعنوان مثال و در جريان صالحين، کسي که به مرتبه رشد اخلاقي رسيده باشد خودش مي تواند پس از آن مربي يا سرگروه يک حلقه تربيتي جديد صالحين باشد و ديگران را در رسيدن به مسير رشد و تعالي و سعادت و کمال ياري نمايد.

درست به همين دليل است که در رسيدن به مرحله رشد اخلاقي؛ حتما لازم است که مربي، خود بيش از همه متخلق به اخلاق اسلامي باشد و از همين روست که گفته مي شود آموزش دين و اخلاق به ديگران، مربي مي خواهد نه آموزگار، معلم و يا مدرس.

مربي همچنين در طرح ريزي رشد اخلاقي و کمال و تعالي اعضاي حلقه هاي تربيتي صالحين، در واقع همکار خدا به شمار مي آيد، خداوند بلند مرتبه اي که همگي او را به عنوان «رب العالمين» مي شناسند.

پس بايد به اصول و قواعد اين همکاري پايبند و آگاه باشد. همچنين در اين خصوص، چنين به نظر مي رسد که براي رسيدن به رشد مطلوب اخلاقي و تربيتي اعضاي گروه، ابتدا لازم است مربي و سرگروه هدف مشخصي را براي خود مشخص نمايد و بر اساس آن گام بر دارد. حال به جهت آنکه در حلقه هاي تربيتي صالحين قرار است روش هاي تربيتي مکتب اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) جاري گردد و در اين راه افراد مومن مجاهد و مسلمان مسجدي تربيت شود پس بنابراين مي توان اهم اهداف رشد اخلاقي انسان را در اين مرحله، بر اساس آموزه هاي ديني و اسلامي، به شرح ذيل بر شمرد.

برخي اهداف رشد اخلاقي در حلقه ي صالحين

1- خود شناسي با هدف خداشناسي و اصلاح نفس

2- رشد فضايل و مکارم اخلاقي، بر اساس ايمان به خدا و رعايت تقواي الهي

3- پرورش روحيه تعبد آگاهانه، مداومت بر ذکر خدا و تقيد عملي به انجام احکام و دستورات ديني

4- ايجاد احساس کرامت اخلاقي و عزت نفس و نيز پرورش روحيه نظم و انضباط در افراد

5- رسيدن به مرحله تعادل در زندگي و هدفدار کردن متربي در طول دوران حيات

بعنوان مثال و به منظور آشنايي اعضاي گروه با عظمت خالق هستي و پروردگار بي همتا، مربي مي تواند متربيان را به جمع آوري آيات قرآن و روايات اسلامي با موضوع معرفي شگفتي هاي آفرينش و شناخت قدرت و عظمت خداوند متعال، ترغيب و تشويق نمايد و يا در شرايط مناسب، با پخش فيلم هايي همچون مستند اسرار و شگفتي هاي آفرينش و از اين قبيل، ذهن افراد را با اين مسئله مهم و حياتي درگير نمايد.

علاوه بر اين، براي تشويق اعضاي حلقه تربيتي به انجام احکام و دستورات شرعي و ساير فرايض ديني، مربي مي تواند در مراسمي همچون مراسم جشن تکليف و امثال آن، افراد را با کتب و منابع فقهي، رساله عمليه مراجع و نيز نحوه استفاده از آن آشنا نمايد.

چندي پيش در بازديد و سرکشي از حلقه هاي صالحين يکي از شهرستان هاي استان، مسئولان صالحين گزارش دادند که در يکي از مساجد موفق شهر؛ مربيان دلسوز و آگاه، با هدف رشد اخلاقي و تعالي و کمال متربيان، اقدام به تشکيل «کارنامه اخلاقي» براي تک تک اعضاي گروه کرده اند، به اين شکل که در پايان هر فصل، خبر تجديد شدن افراد را در بعضي از صفات نيک و پسنديده، بصورت محرمانه به آنها متذکر مي شوند و وقتي کسي را در آستانه مردودي مي بينند، درست مثل طبيبي دلسوز و آموزگاري مهربان، برايش نسخه معالجه درماني خاص مي پيچند، به معالجه و درمانش مي پردازند، کلاس تقويتي برايش ترتيب مي دهند و سعي مي کنند که با تذکار و يادآوري و توصيه و ترغيب معنوي آنان را به حرکت واداشته و در مواقع لازم با تمام توان ياريشان نمايند که حتي الامکان واحدهاي درسي اين ترم کلاس اخلاق را، در آينده با موفقيت پشت سر بگذارند.

در خاتمه در اين خصوص، يادآوري اين مهم ضرورت دارد که تذکر اخلاقي و توصيه کلامي به جوانان و نوجوانان، اگر دلسوزانه و درست صورت پذيرد همواره بيشترين اثر تربيتي را در اصلاح اخلاقي متربيان دارد و اين ديگر هنر مربي است که بتواند در صحبت هاي خصوصي و تذکرات فردي، مخاطب را نسبت به ضعف هاي اخلاقي اش آشنا نموده و براي رفع آن راهکاري عملي و قابل اجرا ارائه نمايد.

رشد اعتقادي، محور پنجم رشد در طرح صالحين

نقطه اوج رسيد به رشد اعتقادي انسان، از منظر اسلام، دستيابي به نگرش توحيدي و قرار گرفتن در مدار خدا محوري و معاد باوري است.
اعتقاد عملي به استراتژي توحيدي “انا لله و انا اليه الراجعون”، انسان را به مسير سعادت و رشد هدايت مي کند چرا که چنين انساني به خوبي مي داند عمل به هر دستور الهي در اين مسير، يعني يک گام به نجات و رستگاري نزديک تر شدن و در مقابل ترک هر گناه و نافرماني و عصيان نيز يعني يک قدم از مسير ضلالت و گمراهي دور گرديدن.

مربي صالحين وقتي مي تواند از تلاش اعضاي حلقه ترتيبي در راستاي رشد و تعالي اعتقادي، ديني و معرفتي آنان، رضايت خاطر داشته باشد که افراد بتوانند توحيد را اثبات کنند، به شناخت لازم در رابطه با اصول اعتقادي اسلام همچون نبوت، معاد، عدل و امامت رسيده باشند، با صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند متعال تا حدودي آشنا شده و فلسفه توسل و توکل را در زندگي بدانند، کساني که با فرهنگ انتظار و نيز وظايف منتظران امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران غيبت آشنايي لازم را پيدا کرده اند.
همچنين، يکي ديگر از مهمترين مولفه هاي اصلي تشکيل دهنده رشد اعتقادي در انسان، تلاش براي باورمندي و التزام عملي افراد به تبعيت عملي از ولايت فقيه و آشنايي با اين چايگاه خطير است.
اعتقاد به ولايت فقيه، نقطه اوج باورمندي اعتقادي افراد به حاکميت اسلام است چرا که اعتقاد به اسلام، بدون اعتقاد به ولايت فقيه، به منزله ي اعتقاد به شريعت آسماني، منهاي حق حاکميت خداست.
حال از آنجا که همواره مسئله اعتقاد به ولايت فقيه، جزء اصلي ترين عوامل حفظ و تداوم انقلاب در بيش از سه دهه ي گذشته بوده است دشمنان اين نظام مقدس نيز در طول اين سال هاي متمادي، بيش از همه، اين اصل اساسي و مهم را هدف قرار داده و تلاش مي کنند با شبهه افکني و القائات باطل و بي پايه و اساس پايه هاي اعتقاد به ولايت فقيه را در اذهان جوانان و نوجوانان متزلزل و ضعيف نمايند.
براين اساس، اکنون بيش از هميشه، رسالت ديني و انقلابي مربي صالحين ايجاب مي کنند که مسئله ولايت فقيه را بصورت مستدل و علمي، براي اعضاي گروه اثبات کنند و آن را حتماً با مسئله ولي فقيه و لزوم تبعيت از دستورات او آشنا سازد.
بعنوان مثال، مربي مي تواند در وهله ي نخست، با هدف اثبات ولايت فقيه بصورت استدلالي و مفيد، جلسه ميز گردي با حضور صاحب نظران در مسجد تشکيل دهد و يا احاديث و روايات مرتبط با اين مطلب را، موضوع پژوهش و تحقيق گروه قرار داده و از سخنرانان برجسته در اين زمينه دعوت کند تا در محيط مسجد و پايگاه، مسئله ولايت فقيه را در بخوبي تبيين و تعريف نمايند.

پس از آن، وقتي اعضاي حلقه تربيتي، به شناخت و معرفت لازم در اين خصوص دست يافتند حال با هدف برقراري ارتباط عاطفي با ولي فقيه، مثلاً مي توان مسابقات انشاي با موضوع «چرا رهبرم را دوست دارم؟»، و يا مسابقات ارسال پيامک کوتاه، تدوين دلنوشته، نامه اي به رهبر و از اين قبيل در اين باره ترتيب داد.
علاوه بر اين، مربي مي تواند با تشکيل گروه هاي سرود، تواشيح، همخواني و امثال آن و يا به شکل ارائه فرصت قرائت دکلمه با موضوع عشق به رهبري، در ابتداي جلسات حلقه هاي تربيتي به اعضاي گروه، مبحث و ارادات دروني آنان را به امام و مقتدايشان بيشتر نمايد.
کارمربي در تربيت سربازان ولايت و در جريان صالحين؛ در واقع بمثابه ي تکثير و تربيت “هل وفيت” گوياني است درست مثل زيد در جريان کربلا و درست مثل ميثم تمار؛ بربلنداي چوبه دار، که با جان نثاري و ايثار و با تمام وجود در اين راه ثابت قدم ماندند و جان دادند.
در هر صورت و در پايان اين فصل، به جهت اهميت موضوع، اين نکته را متذکر مي شويم که در بعضي مساجد و پايگاه هاي موفق و پيشتاز صالحين امروزه، تبديل شدن متربيان و اعضاي گروه به مرحله مربي گري و سرگروهي و يا پذيرفتن مسئوليت انجام يک کار در پايگاه و مسجد و نيز انس و الفت گرفتن فرد با فرهنگ و ارزش هاي بسيج و بسيجي و پيدا کردن روحيه جهادي و نيز رسالتمندتر شدن افراد نسبت به دفاع از انقلاب و آرمان هاي امام (ره) و شهيدان در واقع نقطه اوج دوره رشد اعضاي حلقه تربيتي صالحين در آن مسجد و پايگاه به شمار مي آيد بگونه اي که اکنون نيز اين نگرش ارزشمند و اين ديدگاه ايده آل و مطلوب، هدف نهايي ما در توصيه به انجام فرآيند صالحين در ساير مساجد و پايگاه هاي کشور مي باشد.


نبرد فرهنگي را با مقابله به مثل مي شود پاسخ داد، کار فرهنگي و هجوم فرهنگي را با تفنگ نمي شود جواب داد، تفنگ او، قلم اوست. مثل جنگ نظامي چشم ها را بايد باز کرد و صحنه را شناخت. اگر ندانيد که دشمن دارد کار مي کند، يا از آن مي داند فرمان نبريد، از فرمانده فرهنگي دستور نگيريد، يا او از نيروي شما استفاده نکند و مانور و سازماندهي را درست انجام ندهد پشت سرش شکست است.
مقام معظم رهبري (حديث ولايت/ ج4/ ص 166)

رشد اعتقادي، محور پنجم رشد در طرح صالحين

نقطه اوج رسيد به رشد اعتقادي انسان، از منظر اسلام، دستيابي به نگرش توحيدي و قرار گرفتن در مدار خدا محوري و معاد باوري است.
اعتقاد عملي به استراتژي توحيدي “انا لله و انا اليه الراجعون”، انسان را به مسير سعادت و رشد هدايت مي کند چرا که چنين انساني به خوبي مي داند عمل به هر دستور الهي در اين مسير، يعني يک گام به نجات و رستگاري نزديک تر شدن و در مقابل ترک هر گناه و نافرماني و عصيان نيز يعني يک قدم از مسير ضلالت و گمراهي دور گرديدن.

مربي صالحين وقتي مي تواند از تلاش اعضاي حلقه ترتيبي در راستاي رشد و تعالي اعتقادي، ديني و معرفتي آنان، رضايت خاطر داشته باشد که افراد بتوانند توحيد را اثبات کنند، به شناخت لازم در رابطه با اصول اعتقادي اسلام همچون نبوت، معاد، عدل و امامت رسيده باشند، با صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند متعال تا حدودي آشنا شده و فلسفه توسل و توکل را در زندگي بدانند، کساني که با فرهنگ انتظار و نيز وظايف منتظران امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دوران غيبت آشنايي لازم را پيدا کرده اند.
همچنين، يکي ديگر از مهمترين مولفه هاي اصلي تشکيل دهنده رشد اعتقادي در انسان، تلاش براي باورمندي و التزام عملي افراد به تبعيت عملي از ولايت فقيه و آشنايي با اين چايگاه خطير است.
اعتقاد به ولايت فقيه، نقطه اوج باورمندي اعتقادي افراد به حاکميت اسلام است چرا که اعتقاد به اسلام، بدون اعتقاد به ولايت فقيه، به منزله ي اعتقاد به شريعت آسماني، منهاي حق حاکميت خداست.
حال از آنجا که همواره مسئله اعتقاد به ولايت فقيه، جزء اصلي ترين عوامل حفظ و تداوم انقلاب در بيش از سه دهه ي گذشته بوده است دشمنان اين نظام مقدس نيز در طول اين سال هاي متمادي، بيش از همه، اين اصل اساسي و مهم را هدف قرار داده و تلاش مي کنند با شبهه افکني و القائات باطل و بي پايه و اساس پايه هاي اعتقاد به ولايت فقيه را در اذهان جوانان و نوجوانان متزلزل و ضعيف نمايند.
براين اساس، اکنون بيش از هميشه، رسالت ديني و انقلابي مربي صالحين ايجاب مي کنند که مسئله ولايت فقيه را بصورت مستدل و علمي، براي اعضاي گروه اثبات کنند و آن را حتماً با مسئله ولي فقيه و لزوم تبعيت از دستورات او آشنا سازد.
بعنوان مثال، مربي مي تواند در وهله ي نخست، با هدف اثبات ولايت فقيه بصورت استدلالي و مفيد، جلسه ميز گردي با حضور صاحب نظران در مسجد تشکيل دهد و يا احاديث و روايات مرتبط با اين مطلب را، موضوع پژوهش و تحقيق گروه قرار داده و از سخنرانان برجسته در اين زمينه دعوت کند تا در محيط مسجد و پايگاه، مسئله ولايت فقيه را در بخوبي تبيين و تعريف نمايند.

پس از آن، وقتي اعضاي حلقه تربيتي، به شناخت و معرفت لازم در اين خصوص دست يافتند حال با هدف برقراري ارتباط عاطفي با ولي فقيه، مثلاً مي توان مسابقات انشاي با موضوع «چرا رهبرم را دوست دارم؟»، و يا مسابقات ارسال پيامک کوتاه، تدوين دلنوشته، نامه اي به رهبر و از اين قبيل در اين باره ترتيب داد.
علاوه بر اين، مربي مي تواند با تشکيل گروه هاي سرود، تواشيح، همخواني و امثال آن و يا به شکل ارائه فرصت قرائت دکلمه با موضوع عشق به رهبري، در ابتداي جلسات حلقه هاي تربيتي به اعضاي گروه، مبحث و ارادات دروني آنان را به امام و مقتدايشان بيشتر نمايد.
کارمربي در تربيت سربازان ولايت و در جريان صالحين؛ در واقع بمثابه ي تکثير و تربيت “هل وفيت” گوياني است درست مثل زيد در جريان کربلا و درست مثل ميثم تمار؛ بربلنداي چوبه دار، که با جان نثاري و ايثار و با تمام وجود در اين راه ثابت قدم ماندند و جان دادند.
در هر صورت و در پايان اين فصل، به جهت اهميت موضوع، اين نکته را متذکر مي شويم که در بعضي مساجد و پايگاه هاي موفق و پيشتاز صالحين امروزه، تبديل شدن متربيان و اعضاي گروه به مرحله مربي گري و سرگروهي و يا پذيرفتن مسئوليت انجام يک کار در پايگاه و مسجد و نيز انس و الفت گرفتن فرد با فرهنگ و ارزش هاي بسيج و بسيجي و پيدا کردن روحيه جهادي و نيز رسالتمندتر شدن افراد نسبت به دفاع از انقلاب و آرمان هاي امام (ره) و شهيدان در واقع نقطه اوج دوره رشد اعضاي حلقه تربيتي صالحين در آن مسجد و پايگاه به شمار مي آيد بگونه اي که اکنون نيز اين نگرش ارزشمند و اين ديدگاه ايده آل و مطلوب، هدف نهايي ما در توصيه به انجام فرآيند صالحين در ساير مساجد و پايگاه هاي کشور مي باشد.

نبرد فرهنگي را با مقابله به مثل مي شود پاسخ داد، کار فرهنگي و هجوم فرهنگي را با تفنگ نمي شود جواب داد، تفنگ او، قلم اوست. مثل جنگ نظامي چشم ها را بايد باز کرد و صحنه را شناخت. اگر ندانيد که دشمن دارد کار مي کند، يا از آن مي داند فرمان نبريد، از فرمانده فرهنگي دستور نگيريد، يا او از نيروي شما استفاده نکند و مانور و سازماندهي را درست انجام ندهد پشت سرش شکست است.
مقام معظم رهبري (حديث ولايت/ ج4/ ص 166)

جلوه‌هاي ايثار در جنگ نرم

کساني که اکنون، رسالت اقناع و فرهنگ‌سازي جريان صالحين را در کشور بر عهده دارند، براي انجام صحيح اين مأموريت در وهله‌ي نخست، بايد تلاش کنند که قابليت اجرايي شدن اين فرآيند مهم را، به شيوه‌اي کاملاً مصداقي و کاربردي و با ذکر ادله‌ي لازم و کافي، به مخاطبانشان معرفي نمايند و سپس به بيان راهکارهاي عملياتي مناسب و نيز شواهد عيني و مصداقي انجام اين کار در جريان اجراي صالحين بپردازند.

بعنوان مثال، ستاد صالحين خراسان رضوي، اواسط سال 88، به منظور اثبات دو ايده مهم “ما مي‌توانيم” و “مي‌شود” اقدام به شناسايي مساجد فعال استان نمود و اولين همايش الگوهاي برتر اجراي صالحين اين استان را در مشهد برگزار کرد، اين ستاد همچنين در اوايل سال 89، اجراي طرح فعال‌سازي مساجد مدل و پايگاه‌هاي اسوه صالحين را در دستور کار خويش قرار داد که در فاز يک اين حرکت، ابتدا فعال‌سازي 313 مسجد نمونه استان را نقطه هدف خود مي‌دانست.

به ديگر سخن آنکه، براي انجام موفق صالحين در کشور، ابتدا بايد بتوان مخاطبان را به نمونه‌هاي ايده آل و محقق شده اين کار در شهرها و روستاهاي استان خودشان ارجاع داد، چنانکه براي انجام اين کار در سطح استان و شهرستان‌ها انجام اقداماتي از قبيل: فراهم آوردن فرصت بازديد از مساجد موفق و نيز ايجاد بستر مناسب جهت تبادل تجربيات برتر از سوي ستادهاي صالحين، در واقع به منزله طي نمودن راه ميانبر رسيدن به اهداف گروه ترويج و تبليغ در راستاي رساندن پيام صالحين مي‌باشد.

به هر حال صالحين، هرچند هنوز، به مثابه نهالي تازه و نورس مي‌باشد که نيازمند مراقبت شديد و رشد و پيشرفت مداوم، بي‌وقفه و رو به جلو است، اما در عين حال، در همين مدت کوتاه از عمر صالحين نيز جلوه‌هاي متعددي از عشق و ايثار به انجام کارفرهنگي در راستاي تحقق منويات مقام معظم رهبري، به همت مجاهدان و مبارزان راه حق و در مواجهه با جنگ نرم، آفريده و خلق شده است که بيان آن در اين مجال، خالي از لطف نيست.

1- در روستاي باغشن گچ شهرستان نيشابور، به همت چند دانشجو و طلبه انقلابي و رسالتمند، تاکنون، چهارده حلقه تربيتي صالحين، طي يک سال گذشته فعال شده است که حضور ايثارگرانه يک دانشجوي دکتري و طلبه درس خارج خوان، بعنوان عنصر محوري اين جريان، اصلي‌ترين عامل رونق مسجد در اين روستاي پرجمعيت مي‌باشد.

2- در روستاي فرح آباد کاشمر نيز يک خواهر بسيجي فعال، با مجاهدت ارزشمند خويش در عرصه جهاد فرهنگي، تاکنون توانسته است دوازده حلقه تربيتي متعلق به رده‌هاي سني نونهال تا بزرگسال را در حسينيه‌ي روستا فعال نمايد، در بازديد ستاد صالحين استان از حلقه‌هاي تربيتي اين روستا آن خواهر متعهد و مسئول، در حالي گزارش کار را ارائه مي‌کرد که يک فرزندش را در بغل گرفته بود و فرزند ديگرش را که حدود سه يا چهار سال سن داشت دست در دست همراه خود راه مي‌برد.

نکته جالب توجه اين است که در اين روستا همچنين تيم‌هاي مربي گري تربيتي با حضور سرگروه‌هاي حلقه‌هاي صالحين راه‌اندازي و فعال شده بود و امورات مربوط به حلقه‌ها در قالب نظامي شورايي و بصورت اتاق فکر صالحين روستا پي گيري و دنبال مي‌شد.

3- چندي پيش جوانان مسجدي يکي از محلات مشهد مقدس به شکلي خود جوش، اقدام به تشکيل ستاد دائم صالحين منطقه نموده و ميثاق بسته‌اند که حتي بدون حمايت نهادها و ارگان‌هاي ذي ربط، تنها با هدف تحقق خواست ولي امر ملسمين و مقام عظماي ولايت، فعال‌سازي مساجد را تا ظهور امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و تا پايان عمر مجدانه و پرشور دنبال نمايند.

4- يکي از مسئولان صالحين شهرستان‌هاي استان مي‌گفت: تا بحال 70 مورد بازديد و سرکشي از پايگاه‌هاي صالحين شهر و روستا را طي يکسال گذشته، با وسيله‌ي نقليه شخصي خودم رفته‌ام و براي اين کار جوايزي را نيز با پول خودم تهيه نموده و به اعضاي حلقه‌هاي تربيتي صالحين اهدا کرده‌ام.

5- برادر ديگري مي‌گفت: از موقعي که در شجره طيبه‌ي صالحين مسئوليت گرفته‌ام آن قدر شب‌ها دير به خانه‌ام مي‌روم که شايد بچه هايم کم کم مرا فراموش کنند و ديگري نيز مي‌گفت: وقتي که اهداف بزرگ جريان صالحين را به يکي از بزرگان شهرمان گزارش دادم. به من گفت: سعي کن تا زنده‌اي براي اين کار از خواب و استراحتت کم کني و امروز کمتر بخوابي، که بعد از مرگ به‌اندازه کافي فرصت براي خوابيدن پيدا خواهي کرد.

به هر حال همواره بايد توجه داشت که در اين راه هرگز نمي‌توان بدون طرح و برنامه کسي را تربيت کرد پس اکنون به دليل آنکه رشد و تربيت انسان، در طول پروسه حيات وي و براساس طرح و برنامه مربيان تربيتي و پرورشي او محقق خواهد شد در اين مجال، به بيان اهميت داشتن طرح و برنامه در راه تربيت و تعالي افراد مي‌پردازيم.

نقل شده است که يکبار، يک مربي مهد کودک در کشور ژاپن، به بچه‌هاي کلاسش گفته بود که امروز به بعد هرکس از کسي بدش آمد يک سيب زميني را داخل يک کيسه کتان بياندازد. بعد از چند هفته، مربي از بچه‌ها خواست تا کيسه‌ها را به مهد کودک بياورند، بعضي گفتند: زياده شده و سنگين است! و بعضي گفتند: گنديده، فاسد شده و قابل حمل نيست! سپس در اين مرحله، مربي به بچه‌ها گفت: بچه‌ها من با اين درخواست مي‌خواستم به شمار بياموزم که کينه چيز بسيار بدي است و اگر از ديگران کينه به دل بگيريد در کوتاه مدت زياد مي‌شود، مي‌گندد و دل هايتان را تيره خواهد کرد.

اين ماجرا در واقع شاهد مثالي از داشتن طرح و برنامه تربيتي است که در واقع جزء رسالت‌هاي اصلي سرگروه‌هاي صالحين در مسير رشد و تعالي اعضاي حلقه تربيتي به شمار مي‌آيد.

چنانچه تجربه سي سال گذشته انقلاب نيز در اين خصوص ثابت کرده است که هر وقت متوليان امر تربيت و تعليم، دست روي دست هم گذاشته‌اند و بدون تلاش و برنامه ريزي خاص، صرفاً آرزو کرده‌اند که فرزندانمان را درست تربيت کنيم، کاري از پيش نبرده‌ايم و درجا زده‌ايم.

در مقابل، چه بسا ديده مي‌شود که گاهي افراد غير مسلمان و متوليان امور در کشورهاي غيرمسلمان، تنها با هدف تربيت “شهروند نمونه” و يا ساختن “انسان موفق” و از اين قبيل، طرح‌ها و برنامه‌هاي تربيتي عميق و هدفداري را اجرا مي‌کنند که مسلمانان با داشتن اين همه منابع ارزشمند تربيتي و آموزه‌هاي کم نظير ديني تا بحال از آن غافل مانده‌اند.

بعنوا مثال در اين رابطه، بررسي اجمالي زواياي پنهان کارتون پربيننده و پرطرفدار “پينوکيو” به سازندگي کارلوکولودي ايتاليايي، خالي از لطف نيست و همانگونه که توضيح خواهيم داد متوجه خواهيد شد که در اين کارتون چند مؤلفه اثرگذار تربيتي عميق و اثرگذار، مورد توجه و عنايت سازندگان آن قرار گرفته است.

در کارتون پينوکيو، همواره دو کاراکتر معروف به “گربه نره” و “روباه مکار”، نقش نفس اماره و امر کننده به بدي‌ها را بازي مي‌کنند، کارکترهايي که مدام سر راه پينوکيو قرار گرفته و او را از کار کردن، درس خواندن و گوش کردن به حرف‌هاي پدر پيرش “پدر ژپتو” باز مي‌دارند.

در اين ميان، پينوکيو گاهي تحت هدايت رسول باطني قرار گرفته و وجدانش او را نهيب مي‌زند که مثلاً اين کار، کار درستي نيست و يا در برخي مواقع دلسوزي‌هاي نصيحت گونه فرشته خانم مهربان را در کنارخودش احساس مي‌کند که اين شخصيت در واقع نقش رسول بيروني را براي تربيت پينوکيو بازي مي‌کند.

کارلو کولودي، جامعه هدف را تمامي کودکان دنيا قرار داده و به مخاطبانش مي‌آموزد که اگر درس نخوانيد و کار نکنيد و در عين حال آرزو داشته باشيد به دنيايي سراسر سرگرمي و تفريح برويد و در شهري موسوم به شهربازي‌ها و تفريحات زندگي کنيد و در عين حال به چيزي جز لهو و لعب و بازي و سرگرمي فکر نکنيد، اين کار ممکن است اما بايد بدانيد که در واقع اين چنين شهري، جاي سکونت انسان نيست بلکه اول بايد آدم‌ها تبديل به الاغ شوند و پس از آن اجازه ورود و زندگي در اين شهر پيدا خواهند کرد.

همچنين در قسمت‌هاي پاياني اين کارتون، پينوکيو وقتي سرش به سنگ مي‌خورد و تلخي کارهاي زشتش را احساس مي‌کند در نهايت امر، با طي دوره‌هاي ندامت و پشيماني و بازگشت به خوبي‌ها، تبديل به آدم مي‌شود، در حالي که پيش از آن، تنها عروسکي چوبي بوده است، در واقع پينوکيو وقتي بي‌قيدي و بي‌شرطي را در زندگي کنار مي‌گذارد تازه آدم مي‌شود.

نتيجه‌اي که از طرح اين بحث مي‌خواهيم بگيريم آن است که سرگروه‌هاي حلقه‌هاي تربيتي صالحين، براي تربيت افراد و دروني کردن دستورات ديني در آنان، بيش از همه نيازمند داشتن طرح و برنامه مي‌باشند زيرا که در واقع فرآيند تربيت انسان‌ها، هيچ گاه بدون انجام زمينه‌سازي و بستر‌سازي لازم و کافي و برنامه ريزي دقيق و علمي، مقرون به هدف و اصل به نتيجه مطلوب نخواهد بود و درست به همين دليل است که به عقيده صاحب امر، براي گروه‌هاي سني مختلف در تربيت، روش‌هاي متفاوت و مختلفي وجود دارد که شناخت آن، مستلزم تلاش و پيگيري مجدانه فرد مربي و سرگروه است. بر اين اساس و در ادامه، به جهت اهميت موضوع، به بيان چند نمونه طرح و برنامه تربيتي، متناسب با اهداف جريان صالحين در کشور مي‌پردازيم.

پائيز سال قبل، يک روز غروب که به خانه برگشتم، دختر چهارساله‌ام به استقبالم آمد، سلام کرد و دستم را گرفت و مرا با خود به داخل اتاقش برد، پنجره اتاق را باز کرد و گفت: امروز مربي حلقه صالحين به ما گفته که با پدرتان کنار پنجره برويد و خدا را تماشا کنيد!

پرسيدم: چطور مي‌توان خدا را تماشا کرد؟ گفت: از نور، صداها، ماه و ستارگان آسمان.

به اين ترتيب متوجه شدم در واقع، مربي صالحين اين حلقه تربيتي، براي معرفي خدا به بچه‌ها، از روي آيات و نشانه‌ها، دست به ابتکار عمل جالبي زده است و با طرح و برنامه‌اي از پيش طراحي شده سعي کرده تا ذهن بچه‌ها و والدينشان را با اين موضوع مهم درگير نمايد.

همچنين چندي قبل، دو سه روز مانده به مراسم نيمه شعبان، اين مربي خلاق و با انگيزه، دعوت نامه‌اي به صورت گلبرگ‌هاي به هم پيوسته کاغذي متشکل از کاغذهاي رنگي متنوع درست کرده بود و به اعضاي گروه براي شرکت در جشن ولادت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) داده بود که در صفحه اول آن، با جملات زيبا اين عيد بزرگ تبريک گفته شده بود، در صفحه بعدي برنامه‌هاي روز جشن به چشم مي‌خورد و در صفحه آخر براي هر عضو حلقه تربيتي جمله‌اي مناسب با نياز، استعداد و حال و هواي خودش نوشته شده بود.

بعنوان مثال، در اين گلبرگ‌ها، براي دختري که چند سال قبل پدرش را از دست داده بود نوشته شده بود: دخترم هر وقت احساس تنهايي مي‌کني و دلت براي عزيزانت تنگ مي‌شود بدان که همان وقت هر کس را که دوست داري و خداي مهربان او، هر دو به فکر تو هستند.

متأسفانه اکنون علي رغم گذشت بيش از سي سال از عمر پربرکت جمهوري اسلامي در کشور، هنوز متوليان امر نتوانسته‌اند برخي خلائ‌هاي جدي و اساسي، فراروي فعاليت‌هاي فرهنگي اصيل را شناسايي و مرتفع نمايند. بعنوان مثال تاکنون هنوز مشخص نشده است که اگر کسي بخواهد تجربيات موفق مساجد نمونه و اسوه در ساير مراکز استان‌ها و شهرهاي کشور را بررسي کرده و الگوبرداري نمايد به کجا بايد مراجعه نمايد؟ و يا اينکه اگر يک مربي تربيتي مسجدي، در خلال انجام کار، درباره نظام حلقه داري و فرآيند اجراي صالحين سوالي داشته باشد و يا به ابهامي بر بخورد از کدام مرجع پاسخگو مي‌تواند پاسخ سوالش را بپرسد؟

به ديگر سخن آنکه، آيا نبايد اکنون، پس از گذشت سي سال از دوره احياء مجدد مساجد شيعه پس از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي، حداقل در هر استان و در هر کلان شهر کشور، يک “کلينيک مشاوره کار فرهنگي مسجدي” و يا يک بانک جامع اطلاعاتي “مساجد اسوه” و مدل‌هاي موفق آن شهر و ديار و نيز دلايل موفقيت اين مساجد، وجود داشته باشد تا فعالان فرهنگي مسجدي، جهت پيشبرد امور و رسيدن به اهداف از آن بهره ببرند؟

در هر صورت در مطالب بعدي به جهت اهميت موضوع، به بيان ده تجربه موفق و برتر جريان فعال‌سازي مساجد شيعه در آخر الزمان (جريان صالحين) مي‌پردازيم تجربياتي که طي سال‌هاي گذشته در برخي مساجد فعال کشور رخ داده و اکنون مي‌تواند الگوي عملي مناسبي فرا روي ديگران

بيان تجارب موفق (1)

تجربه اول، ارسال دعوت نامه

در يک سمينار سراسري کشوري، که با موضوع “مسجد، نماز و کار تربيتي” برگزار شده بود، امام جماعت يکي از مساجد پر رونق تهران بزرگ مي‌گفت: در بدو ورود به مسجد و پذيرفتن منصب امام جماعتي، به نزديکترين مدارس راهنمايي و دبيرستان محل رفتن و نام و آدرس دويست نوجوان منطقه را از مسؤلان مدرسه گرفتم، سپس کارت‌هاي دعوت نامه شکيل و زيبايي تهيه نمودم و به خانه همه آن‌ها فرستادم؛ متن دعوت نامه اين گونه بود:

دوست خوبم آقاي ... ... ... ... . . سلام عليکم

اينجانب روحاني جديد مسجد محله شما هستم و خيلي دوست دارم نظرات ارزشمند شما را درباره برنامه‌هاي آينده اين مسجد بدانم و به آن عمل کنم لذا خواهشمندم در مراسمي که به همين مناسبت ترتيب داده شده است حتما شرکت نماييد.

اين امام جماعت با ذوق و خوش قريحه مي‌گفت: با اين کار 187 نفر از دويست ميهمان دعوت شده نوجوان به مراسم، در آن شرکت کردند و بعدها 180 نفرشان مسجدي شده و به عضويت در برنامه‌هاي پايگاه در آمدند.

اهم دلايل موفقيت اين تجربه عبارتند از:

1- ابتکار عمل و نوآوري امام جماعت در طراحي مراسم معارفه

2- ابتدا به سراغ نوجوانان محله رفتن که آمادگي بيشتري براي پذيرش اين گونه دعوت‌ها دارند.

3- به مخاطبان نوجوان و جوان شخصيت دادن از طريق ارسال دعوت نامه براي تک تک آن‌ها

4- مهم دانستن نظرات مخاطبان و شريک نمودن آن‌ها در اجراي برنامه‌ها

5- زمينه‌سازي مناسب براي جذب مخاطبان در همان جلسه معارفه يا ديدار اوليه

تجربه‌ي دوم، راه‌اندازي مهد کودک شبستاني

يکي از مشکلات موجود دراکثر قريب به اتفاق مساجد کشور، حساسيت بالاي افراد مسن و پيرمردها و پيرزن‌هاي مسجدي نسبت به حضور کودکان و نونهالان در برنامه‌هاي عبادي شبستان مسجد است به گونه‌اي که اين امر باعث شده بسياري از مادران جوان از فيض حضور در نماز جماعت و ساير برنامه‌هاي عبادي آن محروم بمانند.

در يکي از دوره‌هاي آموزشي کشور، که براي سخنراني با موضوع “آسيب شناسي که فرهنگي در مسجد” دعوت شده بودم، يک خواهر مسجدي از يکي از استان‌هاي جنوبي کشور مي‌گفت: ما اين مشکل را با اختصاص يک اتاق پراز اسباب بازي و کتاب داستان به کودکان، درست جنب در ورودي خواهران به شبستان مسجد حل کرده‌ايم.

وي در ادامه عنوان کرد: با راه‌اندازي اين “مهد کودک شبستاني”، اکنون تعداد نمازگزاران خواهر مسجد محله ما چند برابر شده است و بچه‌ها هم به اين روش، تحت تربيت مربيان دلسوز و با انگيزه قرار مي‌گيرند.

در اين تجربه ارزشمند، در واقع خواهران مسجدي، مشکل موجود را ابتدا به مثابه يک علامت سوال تلقي کردند و سپس با برنامه ريزي عملي، به دنبال يافتن پاسخ مناسبي براي آن برآمدند مشکلي که با ارائه يک راه کار عملي ساده و پيش پا افتاده، به آساني و سهولت از ميان برداشته شد.

تجربه‌ي سوم، زغال نويسي روي ديوار

در يک گردهمايي مربيان و سرگروه‌هاي صالحين کشور در مشهد مقدس يک جوان با ذوق کرمانشاهي نقل مي‌کرد: يک روز با هماهنگي خانواده‌ها پنجاه کودک زير پنج سال را در سالن بزرگي جمع کرديم و در قالب يک برنامه تفريحي مسجدي به آن‌ها اجازه داديم تا ظهر، با زغال روي ديوارها نقاشي بکشند. اين فعال فرهنگي در ادامه متذکر شد که بعدها، اکثر اين بچه‌ها مسجدي شدند و معتقد بودند که شيرين‌ترين خاطره عمرشان تا آنموقع همان نصف روز ديوار نويسي با زغال بوده است که مربي مسجد برايشان ترتيب داده بود.

براين اساس چنانچه مشاهده مي‌شود در اين تجربه موفق نير نوآوري، ابتکار و خلاقيت مربي مسجدي و همچنين توانمندي او در موضوع مخاطب شناسي کودکان و نونهالان، در کنار برگزاري برنامه‌اي پرنشاط و پرشور و هيجان انگيز، ويژه اين گروه سني خاص موجب شده است تا پيوستن به جمع بچه‌هاي مسجد، براي تک تک مخاطبان اين طرح، شيرين، دوست داشتني و خاطره انگيز شود.

تجربه چهارم، هيأت امناء جوان

يکي از بچه‌هاي قديم جبهه و جنگ مي‌گفت: وقتي تصميم گرفتيم کار فرهنگي را در مسجد شروع کنيم ابتدا با ترکيب اعضاي هيأت امناء مشکل داشتيم چون اکثر آن‌ها مسن، کم تحرک و بي‌سواد بودند.

در بدو امر هم نمي‌شد جلوي آن‌ها مقاومت کرد زيرا آن‌ها جزء قديمي ترهاي مسجد به شمار مي‌آمدند و تأمين بخش عمده‌اي از منابع مالي مسجد را برعهده داشتند، گروهي از جوانان محل برنامه ريزي کرديم و در دراز مدت در اداره‌ي امور مسجد نقش پررنگ‌تري ايفا نموديم، بتدريج حاميان جديد مالي براي اداره امور مسجد پيدا کرديم، حضورمان را در نمازها و ساير برنامه‌هاي عبادي مسجد پررنگ نموديم و سرانجام بعد از چهار سال و اندي، مقاومت و صبوري توانستيم همه اعضاي هيأت امناء را تغيير داده و جوان ترها را به عضويت در آن در آورديم.

در اين تجربه ارزشمند، همانطور که گفتيم سه عامل اثرگذار در تغيير تدريجي ترکيب هيات امناء، از جمعيت غالب مسن ترها به جوانان وجود دارد که به ترتيب به شرح ذيل مي‌باشند:

* اول: حضور پررنگ و مستمر جوانان در نمازهاي جماعت و ساير اعمال عبادي مسجد.

* دوم: ايفاي نقش مؤثر آنان در اداره‌ي امور مسجد و جلب اعتماد نمازگزاران و اهالي محل

* و سوم: برنامه ريزي براي تغيير ترکيب هيات امناء و مقاومت و صبوري تا رسيدن به نقطه هدف مطلوب

تجربه پنجم: ارتباط چهره به چهره

سال گذشته در يک برنامه‌ي زنده تلويزيوني، مسئول يکي از بزرگترين هيأت‌هاي عزاداري شهر اصفهان که بالغ بر دوازده هزار عضو دارد مي‌گفت:

کميته تحقيق و پژوهش هيأت به اين نتيجه رسيده است که بهترين راه تأثير گذاري در مخاطبان جوان و نوجوان، برقراري ارتباط چهره به چهره، نفس به نفس و بالمشافهه مي‌باشد که ما به اين منظور، افرادي را مأمور کرده‌ايم تا اين کار را در هيات عزاداري عملياتي نمايند.

وي همچنين با تأکيد بر اهميت موضوع سخنراني، توسط سخنرانان ميهمان گفت: مسئولان هيات ما از دو ماه قبل، موضوع سخنراني را با سخنرانان هماهنگ مي‌کنند و اگر سخنران در جلسه خارج از موضوع صحبت کند به او تذکر مي‌دهند.

علاوه بر اين نوآوري مسئولان برنامه ريزي اين هيات عزاداري در نامگذاري مراسمات ويژه مذهبي طول سال نيز از ديگر نکات جالب توجهي بود که ذکر آن در اينجا خالي از لطف نيست، بعنوان مثال: نامگذاري مراسم نيمه شعبان با عنوان “يه روز مي‌بينمت”، و دهه اول محرم به عنوان “عشق عليه السلام” و نيز جشن ميلاد ولادت حضرت زهرا (سلام الله عليها) با عنوان “مادر ستارگان

 

پیوندهای مهم
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری

پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری

پایگاه اطلاع رسانی دولت

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
 


دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی
شهید بهشــتی
آدرس : تهران - بزرگراه شهید چمران خیابان یــمن - میدان شهید شهریاری بلوار دانشجو - خیابان شهید اعــرابی ستاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی - ساختمان شماره 2 طبقه 1
  تلفکس : 02122439827                   پست الکترونیک: basijmed@sbmu.ac.ir

 

© تمامی حقوق این سایت متعلق به مرکز بسیج جامعه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی شهید بهشتی می باشد.